«اگر مردمان مرا در نماز نام برند و بستایند […] هرآینه من با جان تابناک و جاودانۀۀ خویش، به مردمان اَشَوَن روی آورم و به هنگامی [از پیش] برنهاده در یک یا دو یا پنجاه شب، فرا رسم.» (تیریشت، کردۀ ششم: 11)
آنگونه که تاریخ و تجربه مینمایاند، مردمان سرزمین ایران همواره نگران آب بودهاند و کوشیدهاند تا از این مایۀ زندگی پاسداری کنند. ازهمینروست که آب در اساطیر و متون دینی ایرانی جایگاه برجستهای یافته است: ایزدبانوان و ایزدانی چون آناهیتا، خرداد و تیر نگاهدارندگانِ آب و باشندگانی چون ضحاک و اَپوش خشککنندگانش دانسته میشوند. پس شگفت نیست که در حماسۀ ایرانیان نبرد میانِ پاسدارانِ آب و خشککنندگانش در قالب نبرد ایرانیان و افراسیاب نمود یابد.
امروزه در میان اقوام گیتی، آیینهایی برگزار میشود که ممکن است کارکردِ دینی خود را از دست داده باشند، اما با این حال، همچون جشنهای معمول دیگر بزرگ داشته میشوند. چنین آیینهایی کارکردهای متنوعی داشتهاند و متناسب با نیازهای جامعه برگزار میشدهاند. ایرانیان نیز همچون دیگر اقوام جهان، آیینهایی داشتهاند که زمانی کارکردهای دینی داشتهاند، اما امروزه برخی از این آیینها، مفاهیم دینیشان فراموش شده است.
یکی از این آیینها «آبپاشان» است که به نامهایی چون آبریزان، آبریزگان و آفریجگان نیز خوانده میشود. در برهان قاطع دربارۀ آبریزگان نوشته شده است: «نام جشنی است که فارسیان در سیزدهم تیر ماه کنند و آب بر یکدیگر پاشند.» (برهان، 1343: 7) در این سطر دو نکتۀ مهم وجود دارد: یکی دربارۀ زمان جشن است و دیگری دربارۀ آنچه که در این جشن انجام میدهند میباشد. همچنین بیرونی در این باره مینویسد: «تفسیر و توضیح این لفظ ریختنِ آب است.» (بیرونی، 1386: 353)
دربارۀ زمانِ جشن با استناد به برخی از منابع میتوان گفت که این جشن در سیزدهم تیر (زمان برگزاری تیرگان) برگزار میشده است و نه در روز نخست این ماه. ریشۀ این همزمانی به سبب درک نادرست از تقویم ساسانی پیش آمده است: «در نیمۀ نخست سدۀ یازدهم هجری، آبریزگان را […] به روز سیزدهم از تیرماه جلالی […] انتقال دادند.» (جم: 47) و هر چند در برخی منابع آبپاشان و تیرگان یکسان انگاشته شدهاند، اما آنگونه که یکی از پژوهشگران گفته است، به هیچ روی، نمیتوان این دو جشن را یکسان پنداشت. (همان: 47) مسئلۀ دیگری که ممکن است ذهن خوانندگان را به خود مشغول دارد به شرح روبروست: «چرا در این جشن آب میپاشند؛ به بیان دیگر، به چه دلیل در اینجا جشن آب میپاشند؟» برای یافتن پاسخ این پرسش، باید به منشأ و سرچشمۀ این جشن پرداخت.
بیرونی در کتاب خود، حکایتی را روایت میکند تا پیدایش این جشن را تبیین کند. براساس روایت بیرونی، در زمان پیروز، پادشاه ساسانی، خشکسالیای رخ داد و به همین دلیل، این پادشاه از مردم خراج نگرفت. همچنین برای رفع خشکسالی «به آتشکدۀ آذرخورا، که در فارس است، رفت و در آنجا نماز خواند و سجده کرد و از خدا خواست که این بلا را از اهل دنیا برطرف کند.» (همان: 354) دعای پیروز به درگاه خدا پذیرفته شد، چرا که پس از نیایش وی، باران بارید و مردم از سختی رهیدند و در کامفیروز، که پس از این باران آبادان و شهر شد، «از سروری که پیدا کردند، از این آبها بر روی هم میپاشیدند و این رسم از آن وقت باقی و پایدار ماند.» (همان: 355) فقط بیرونی در باب منشأ این جشن ننوشته است، بلکه نویسندگان و مورخان دیگر نیز دربارۀ سرچشمۀ این جشن سخن راندهاند. حتی بیرونی، خود، دلایل دیگری نیز دربارۀ پیدایش این جشن ذکر کرده است، اما میدانیم «آبریزگان منشأ کهنتری» (جم، 139۵: 41) از داستانهای موجود در روایات دارد. پس هر چند چنین داستانهایی جذابیتها ویژۀ خود را دارند و البته خالی از اهمیت نیز نیستند، اما بهتر است منشأ این جشن را به چنین روایتهایی محدود نکنیم. به احتمال زیاد، این آیینها ریشه در ذهنیت مردمی دارد که میکوشیدند با بهکارگیری روشهای غیرمرتبط، به نتیجهای مطلوب دست یابند. ازهمینروست که رضی آبپاشان را «مراسم جادوی تقلیدی بارانزایی» (رضی، 1358: 225) میداند. اگر ادعای رضی را بپذیریم، آبپاشانْ آیینِ فصلیای است که در آغاز تابستان برگزار میشود تا باران ببارد و موجب شود که محصولات به ثمر بنشینند. بنابراین شرکتکنندگان این جشن میکوشیدند تا «معلول دلخواه را فقط با تقلید آن ایجاد کند.» (فریزر، 1399: 87) ، به همین روی، آب پاشیدن تقلیدی است از باران برای طلبیدن آن. پس احتمالاً در روزگاران کهن این آیینِ دینی برگزار میشده است تا از خشکی و خشکسالی پیشگیری شود. روایتهای اوستا و متون دینی پیش از اسلام نیز میتوانند پشتوانۀ دیگری برای این آیین باشند، بهطور مثال، آنجا که تیر پس از مبارزهای دشوار بر اَپوش پیروز میشود، پیروزی خود را نتیجۀ ستایش و نیازآوری مردم میخواند، چه مردمِ معتقد با برگزاری این آیین بر نیروی اهورایی بارانآوران میافزایند.
هر چند احتمالاً امروزه کمتر کسی است به اثرگذاری جادویی این آیین باور داشته باشد، اما این آیین رایج همچنان در گوشهوکنار ایران و حتی در میان ارامنه (عناصری: 95) برگزار میشود. آنطور که رضی از انجوی شیرازی نقل میکند، درمییابیم که این جشن با شادی و استقبال فراوانی برگزار میشود:
«روزِ آبریزگان به باغها و چشمهسارها و جاهایی میروند که مظهر قنات یا چشمه باشد و علاوهبر جشن و شادی، در این روز شگون میدانند که به روی همدیگر آب بپاشند. هممیهنان ارمنی و زرتشتی هم این جشن را دارند و نزد ارامنه جشن وارتادار یا جشن آبپاشان است که هستۀ اصلی آن نزد هر سه گروه مسلمان و زرتشتی و ارمنی پاشیدن آب و شگون دانستنِ آبپاشی است که در ریزهکاریها و جزئیات تفاوتهایی دارند.» (رضی، 1358: 226) آیینها همانند اسطورهها در برابر مرگ پایداری میورزند و به شکلهای گوناگون و گاه نوین در فرهنگ مردم باقی میمانند.
نویسنده: آرمان فاتح (دکتری زبان و ادبیات فارسی)
منابع:
اوستا (1392). اوستا. ترجمۀ جلیل دوستخواه. تهران: مروارید.
برهان (1343). برهان قاطع. تهران: ابنسینا.
بیرونی، ابوریحان (1386). آثار الباقیه. ترجمۀ اکبر داناسرشت. تهران: موسسۀ انتشارات امیرکبیر.
جم، پدرام (1395). «آبریزگان و آذرجشن: انقلابین و تقویم دورۀ ساسانی». پژوهشهای ایرانشناسی. سال ششم، شمارۀ یک: 35-54.
رضی، هاشم (1358). نوروز، سوابق تاریخی تا امروز، جشن آبپاشان. تهران: فروهر.
عناصری، جابر (1361). «آب، آخشیج بنمایۀ آفرینش و گیاه عنصر تداومبخش حیات.» تهران: چیستا.
فریزر، جیمز جرج (1399). شاخۀ زرین. ترجمۀ کاظم فیروزمند. تهران: آگه.
بسیار عالی و سپاسگزارم
بسیار عالی