کهنترین مدرکی که از چیدن سفرهای با هفت عنصر به مناسبت نوروز در دست داریم، به دوره ساسانیان بازمیگردد. با این حال در دوره ساسانی و قرون نخستین اسلامی تأکیدی بر شروع این هفت عنصر با حرف «سین» نبوده زیرا اصلاً در خط پهلوی حرفی به نام «سین» نداریم که سفره هفت سین داشته باشیم. «سین» نام ۱۲ امین حرف الفبای عربی ست که بعد از اسلام جایگزین خط پهلوی شد. پس اساساً در ایران باستان نمیتوانیم هفت «سین» داشته باشیم. البته در خط پهلوی صدای «S» را داریم اما «سین» خوانده نمیشده است. اینکه در ایران باستان «هفت شین»، «هفت چین»، یا «هفت میم» بوده که بعدها تغییر کرده نیز صحت تاریخی ندارد و مدرکی مبنی بر آن در دست نیست. در بعضی ریشهیابیهای دیگر، هفت سین را به هفت «سینی» ربط دادهاند (مجید دهقانی، «پیشنیه هفت سین در ایران»، ۱۳۹۸، ۳۷۶) که در این مورد نیز هیچ سندی از ایران پیش از اسلام در دست نداریم که با عنوان «هفت سینی» از سفره نوروز یاد کرده باشد.
در ایران باستان تأکید بر عدد هفت و گیاهی بودن عناصر روی سفره بود، رسمی که هنوز در میان زردشتیان باقی مانده است و آنها برای جشن نوروز هفت گیاه مختلف را میرویانند. همچنین رنگ سفید که در دین زردشتی نشان پاکی ست، رنگ رسمی نوروز به حساب میآمد زیرا آغازی تازه و پاکیزه محسوب میشد. امروزه نیز سفره نوروز زردشتیان سفیدرنگ است. (صدیقه رمضانخانی، فرهنگ زردشتیان یزد، ۱۳۸۷، ۱۱۰) در این روز در برابر شاهان ساسانی میزی میگذاشتند که روی آن هفت ظرف سفالی سفید رنگ قرار داشت.(Mary Boyce, “NOWRUZ i. In the Pre-Islamic Period,” Encyclopedia Iranica, 2016) در این هفت ظرف، دانههای هفت غله خوش یُمن قرار میگرفت و در وسط سفره شاخههای هفت درخت گوناگون را قرار میدادند. همچنین هفت سکه سفید (نقره) که ضرب همان سال بود، هفت جام از شراب سفید، تُنگی از شکر سفید، آجیل، پنیر و شیر تازه، گیاه اسفند (که گلهای آن سفیدرنگ است) خرما، جوز هندی، و نارگیل نیز از دیگر اجزای حاضر در سفره نوروز بودند. رسم سبزه سبز کردن هم از همان دوره ساسانی رایج بوده و ساسانیان در نوروز هفت دانه را بر هفت ستون میکاشتند یا نانی از هفت غله مختلف میپختند. (جاحظ، المحاسن و الاضداد، 2002: 314-316) در آثار الباقیه از ابوریحان بیرونی نیز به سبز کردنِ هفت نوع غلۀ مختلف برای نوروز در بین ایرانیان اشاره میشود. بیرونی در این مورد گزارش میکند: «در این روز [روز بازگشت جمشید به زمین] هر چوبی که خشک شده بود سبز شد و مردم گفتند (روز نو) یعنی روزی نوین و هر شخص از راه تبرک به این روز در طشتی جو کاشت سپس، این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند». (ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ۱۳۸۶، ج ۱، ۳۳۰)
هفت سین را میتوان تکامل و تداوم همین سنت باستانی ساسانیان دانست. امروزه نیز تمامی اجزای اصلی سفره هفت سین یعنی سبزه، سیر، سیب، سنجد، سماق، سرکه (انگور فرآوری شده)، و سمنو (گندم فرآوری شده) ریشه گیاهی دارند. سکه، تخممرغ، ماهی، آینه و شمعدان، کتاب (قرآن، اوستا، شاهنامه یا دیوان حافظ) بعداً به این ترکیب افزوده شدهاند. سکه جز اصلی سفره هفت سین نیست بلکه به عناصر گیاهی این سفره اضافه میشود. واژه سکه که با «سین» شروع میشود نیز عربی ست و در پهلوی به آن «دانگ یا پارَک» میگویند. نخستین اشاره به استفاده از ماهی قرمز از دوره قاجار و در روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه باقی مانده است. (۱۳۸۹: ۴۲۲) تخم مرغ رنگی نیز در این دوره و با الگوگیری از رسم رنگ کردن تخم مرغ در جشن بهاره ایستر (عید پاک) به سفره افزوده شد. (مانند الگوگیری دروغ سیزده از April Fool’s Day یا شوخی روز یکم آوریل) در فرهنگهایی که انداختن سفره هفت سین رایج نیست هم تهیه ترکیبی از هفت گیاه برای نوروز رواج دارد. مثلاً مردم افغانستان و برخی نواحی ایران هنوز به جای هفت سین، مخلوطی از هفت میوه خشک درست میکنند (تصویر 1) یا زردشتیان هفت نوع گیاه سبز میکنند. کردها نیز به صورت سنتی تنها به سبز کردن دانههای مختلف میپرداختند و سفره هفت سین پهن نمیکردند.
کهنترین سند باقیمانده که در آن به اصطلاحِ «هفت سین» اشاره شده، دیوان امیر بهاءالدین برندق خجندی (۷۵۷–۸۳۵ ه.ق.) است که البته سینهای هفت سین آن با سینهای امروزی متفاوت اند:
چون به میدانِ طرب رانی بُراقِ عیش را
هم ز عینِ مردمی باید که چینی «هفت سین»
سبزه سیراب و سنبل، سوسن و سرو و سمن
ساغرِ می در میانِ بزم و ساقی هفتمین
(مجید دهقانی، «پیشینه هفتسین در ایران»، ۱۳۹۸، ۳۷۵)
طاش کُبری زاده (درگذشت. ۹۶۸ ه. ق.)، مورخ عثمانی در کتاب «مفتاح السَّعادة و مصباح السِّیادة» نیز به «هفت سین» نوروز اشاره کرده که نه تنها با هفت سین امروزی متفاوت است بلکه معادل عربیشان با حرف سین شروع میشود نه نام فارسیشان: «از عادتهای ایرانیان … در نوروز این است که هفت چیز که اول نام آنها «سین» است فراهم میکنند و آنها را میخورند، و آن هفت چیز: شکر [السُّکَّر]، کنجد [السِمسِم]، آرد سپید [السَّمید]، بِه [السَّفَرجَل]، سماق [السُّمّاق]، سداب [السَّذاب] و سقنقور [بالسَّقَنقور] است.» (ج 1، 366؛ به نقل از دهقانی، ۳۷۷)
گویا در قرون میانه سین و اشیائی که با سین شروع میشدند خوشیُمن به حساب میآمدند و به همین دلیل در برخی نقاط ایران، سال نو را با این سینهای خوش یُمن آغاز میکردند و این رسم در سالهای بعد هم باقی مانده است. ابراهیم سلطان تیموری (۷۹۶–۸۳۸ ه.ق.) در حکایتی کوتاه در باب نوروز و سفره هفت سین میگوید: «در روز نوروز جماعتی میگفتند که به حسب نظر نجومی امسال از جهت میمنه حال اشتغال به چیزهایی میباید نمود که سر الفاظ او «سین» باشد، همچنانکه سر و سبزی و سرکه میباید خورد و سقرلاط و سمور و سنجاب میباید پوشید.» (رساله در سیاست و اخلاق، ص 80؛ به نقل از دهقانی، ۳۷۶)
بنابرین میبینیم که عناصر سفره هفت سین در دوره اسلامی یکسان نبوده و اساساً رسم گذاشتن هفت «سین» در تمام ایران هم رواج نداشته بلکه در قرون اخیر و با افزایش ارتباطات میان نواحی مختلف کشور، کمکم با عناصری یکسان در همهجا رایج شده است. امروزه نیز بسیاری از اجزای سفره هفت سین در نقاط مختلف ایران با حرف سین شروع نمیشوند مانند نان، شیر، شکر، کاسه آب با برگ یا نارنج، انار، اسفند، بیدمشک و… . محتملاً این غیر سینها در گذشته عضو سفره نوروزی این نواحی بودهاند -زیرا برخی از آنها را در سفره نوروزی دوره ساسانی مییابیم- اما پس از غلبه هفت سین، حذف نشده و در کنار هفت سین در سفره نوروز باقی ماندهاند.
شهبازی این عناصر را نماد ایزدان و نشانگر باورهای ایران باستان میداند. آمادهسازی این سفره در شب نوروز و اعتقاد به اینکه روح درگذشتگان خانواده پایین آمده و در کنار سفره مینشینند کاملاً در ارتباط با جشن زردشتی فروردیگان (فروشیها) است. شیر نماد احشام و ایزد وهومنه (بهمن)، شمعدانها نماد آتش و ایزد اشهوهیشته (اردیبهشت)، سکهها نماد فلزات و ایزد خشثرهوئیره (شهریور)، سنبل و سبزه نماد هئورتات (خرداد) و امرتات (مرداد)، بیدمشک و اسفند نماد سپنتهارمئیتی (سپندارمذ) هستند. سیر نیز به قدری در دوره هخامنشی به خاطر قدرت درمانی و جادوییاش در دور نگه داشتن چشم زخم نزد ایرانیان ارزشمند بوده که ماه سوم سال را ثایگرچی (ماه سیر) نام گذاشته بودند. جمعآوری آب باران و قرار دادن آن بر سفره، همچنین مراسم پخت سمنو که حتی کردها و افغانها که سفره هفت سین ندارند آن را برای نوروز میپزند و این نکته که سمنو باید فقط توسط زنان تهیه شود نیز نشانگر خصیصههای باستانی ست. این مراسم در اعصار متأخر ایران اسلامی با فاطمه زهرا پیوند داده شده است درصورتیکه بسیاری قدمت آن را به دوره پیش از اسلام رسانده و با ایزد آناهیتا، ایزد باروری مرتبط دانستهاند. (A. Shapur Shahbazi, “HAFT SIN,” Encyclopaedia Iranica, 2012)
در پاسخ به این که چه چیزی باعث شده ساسانیان هفت عنصر را نماد نوروز بدانند چند فرض را میتوان مطرح نمود. اولاً باید در نظر داشت انداختن سفره برای جشن، رسمی رایج در میان ایرانیان بوده که در این باره میتوان از سفره نوروز، سفره مهرگان، سفره شب یلدا، سفره عقد و سفره یسنه یاد کرد. سفره مهرگان نیز دارای هفت عنصر بوده است. دوماً، عدد هفت در دین زردشتی دارای تقدس است. تقسیم جهان به هفت کشور، گروهی هفت نفره اهورهمزدا و امشاسپندان که هفت نماد زمینی دارند، هفت آفریده اصلی اهورهمزدا یعنی آسمان، زمین، آب، آتش، گیاهان، حیوانات و انسان از جمله نمونههای تقدس عدد هفت نزد زردشتیان است. چیدن سفرهای با هفت نماد برای این هفت آفریده و دعوت ایزدان برای سهیم شدن در مراسم و پیشکش به آنها از زمان زردشت رایج بوده است. به این مراسم یسنه (به معنای قربانی، پرستش) گفته میشود که اصلیترین مراسم عبادی زردشتی ست. اینکه آیا سفره یسنه میتوانسته منبع الهامی برای سفره هفت سین بوده باشد را نمیتوان ثابت کرد اما شباهتهای بسیاری میان عناصر سفره یسنه و سفره نوروز وجود دارد که میتوان آنها را در ارتباط باید یکدیگر دانست. سفره یسنه شامل ظرف آب، شاخه گیاه برسم، گیاه هوم، انار، برگ درخت خرما، شیر، نان درون، و ظروف فلزی مثل هاون میشد. (تصویر 2 و 3- مراسم یسنه در آتشکده یزد)
گذاشتن ظرف آب در سفره نوروز حتی پیش از قرار دادن تنگ ماهی قرمز رایج بوده است. انار هنوز هم در برخی نواحی ایران جزئی از سفره نوروز محسوب میشود. شیر از دوره ساسانی تا دوره قاجار از اجزای اصلی سفره هفت سین بوده، خرما نیز در سفره ساسانی جای داشته و شاهان ساسانی با خوردن خرما و شیر سال نو را آغاز میکردند. نان تا سالهای اخیر در میان سفره نوروز بسیاری از مردم دیده میشود. هاون و دیگر ظروف فلزی با عناصر فلزی سفره هفت سین قابل تطبیق است. و شاخه گیاه برسم (که دوشن گیمن آن را نماد تمام گیاهان میداند؛ دین ایران باستان، 1398: ۱۱۰) و گیاه هوم قابل تطبیق با عناصر گیاهی نوروز هستند. در سفره یسنه، مواد قرار داده شده نقش پیشکش به خدایانی را دارند که برای شرکت در مراسم فراخوانده میشوند. در مقابل میبینیم که به باور زردشتیان در جشن فروردیگان، جشن زردشتی در آغاز سال نو، ارواح درگذشتگان به زمین و نزد خانواده خود بازمیگردند. در دوره اسلامی نیز این باور ادامه یافت و مردم باور داشتند ارواح امواتشان به زمین آمده و دور سفره نوروز مینشینند. اساساً رسم خانه تکانی نیز با این هدف انجام میگرفت که ارواح درگذشتگان قرار بود به مهمانی بیایند یعنی تمیز کردن خانه و قرار دادن سفرهای از خوراکیها شاید برای پیشکش به روح درگذشتگان بوده است. همانطور که در سفره یسنه پیشکشی به ایزدان دعوت شده انجام میگیرد.
نویسنده: فاطمه کاملی (دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران)