بخارا از عمده‌ترین شهرهای شرق ایران به‌شمار می‌رفت و از جهات گوناگون فرهنگی، اقتصادی، کثرت جمعیت، وفور نعمت و آبادانی و به‌خصوص از جهت تجمع روحانیان و علمای طراز اول اهمیت داشت.

جوینی دربارۀ این شهر می‌گوید: «از بلاد شرق قبۀ اسلام است و در میان آن نواحی به مثابت مدینة الاسلام. سواد آن به بیاض نور علما و فقها آراسته و اطراف آن به طُرَف معالی پیراسته و از قدیم باز در هر قرنی مجمع نحاریر علماء هر دین آن روزگار بوده است.» (جوینی، ج1، ص 176) چنگیز خان بعد از گرفتن زرنوق و نور در سال 616 ه.ق / 1219 م. به نزدیکی دروازۀ بخارا رسید و با قوای اصلی خود به بخارا حمله کرد. در آنجا با مقاومت شدید مردم شهر روبرو شد ولی این ایستادگی زیاد به‌طول نینجامید، زیرا در روز سوم جنگ، مدافعان بخارا ارتباطشان از همه طرف قطع شده بود، به‌ناچار دست از مقاومت کشیدند. قلعۀ شهر بخارا با 400 نفر مدافع دوازده روز، مقاومت کرد و سپاهیان مغول آن قلعه را در روز عید قربان 616 گشودند. سرانجام سپاهیان مغول با سختی فراوان شهر بخارا را فتح کردند. (اقبال آشتیانی، 1388، ص 28، 29) سپس چنگیز خان همراه فرزند کوچکش، تولوی که در این جنگ همراه پدر بود، به میان شهر رفتند و به مسجد جامع که از ابنیۀ عالی و مهم منطقه بود، وارد شدند. چنگیز دو سه پله از منبر بالا رفت و دستور غارت مسجد را صادر کرد. صندوق‌های قرآن را به میان صحن آوردند و قرآن‌ها را زیر دست و پا انداختند و پاره پاره کردند و صندوق‌ها را از علوفه پر کردند و آخور اسبان ساختند. سپس شروع به باده‌نوشی کردند و مطربان شهر را خبر کردند تا ساز و آواز سر دهند. (بیانی، 1394، ص 46، 47) سپس دستور داد تا شهر را بسوزانند. بسیاری از خانه‌ها در آتش سوخت، به‌جز چند سرای و مسجد که از آجر ساخته بودند، مابقی از میان رفتند. (جوینی، ص 182) چنگیز آن شهر را غارت و مردم آن را قتل‌عام کرد. در فتح بخارا، جوینی تعداد کشته‌شدگانِ خوارزمی، به‌خصوص از ایل قُنقُلی را در حدود سی هزار ذکر کرده است. گذشته از زنان و فرزندان این دسته که به اسارت گرفته شدند. (همان، ص 183) خلاصه در نتیجه استیلای مغول بر بخارا شهری که چشم و چراغ تمام ماوراءالنهر حساب می‌شد و در میان بلاد اسلام از جهت آبادی و اجتماع علما و اهل فضل و ادب کمتر نظیر داشت، ویران گردید و مردم آن در حین فرار جز جامه‌ای که در تن داشتند، چیزی دیگر نتوانستند با خود ببرند و تمام هستی ایشان به باد چپاول مغول رفت. (اقبال آشتیانی، ص 30) عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا، هجوم مغولان به شهر بخارا را از زبان اهالی آن شهر این گونه روایت می‌کند: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.»

 

نویسنده: رقیه حسین پور (کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی)

منابع:

جوینی، علاءالدین عطاملک، تاریخ جهانگشای، تصحیح محمد قزوینی، تهران، انتشارات نگاه، 1391

اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول از حملۀ چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384

بیانی، شیرین، مغولان و حکومت ایلخانی در ایران، تهران، سمت، 1394