مسأله بازشناسی وجوه تاریخی شاهنامه فردوسی و بررسی منابع مورد استفاده فردوسی در سرایش شاهنامه موضوعی است که پیشتر در میان مستشرقین و بعد تر توسط شاهنامه پژوهان ایرانی مورد توجه قرار گرفته است. در این میان اما ماهیت ادبی اثر حکیم توس و عدم طبقه بندی آن به عنوان متنی تاریخ نگارانه (که قصد ثبت و ضبط تاریخ را دارد) باعث نشد تا این اثر را به متنی کاملا تخیلی و زاییده ذهن شاعر تبدیل کند بلکه همواره ذهن کنجکاو محققین به دنبال منبع / منابعی بود که فردوسی به هر شکل از آن ها برای نگارش کتابش بهره برده بود.
به تدریج یافتن شواهدی از وجود خدای نامه های ساسانی به عنوان سند اهتمام ایرانیان بر تدوین تاریخ ملی خود (که به کمک ترجمه از فارسی میانه به عربی یا فارسی نو حضور خود را تا دوره اسلامی تداوم بخشد) با قرار گیری در کنار قرائنی چون اظهارات فردوسی شباهت و در بسیاری مواقع تطابق شخصیت ها و داستان ها با روایت های اوستایی و تاریخ اساطیری ایرانیان باعث شد تا هر چه بیشتر فرض وجود منابعی باستانی برای شاهنامه که احتمالا به صورت مکتوب به دست فردوسی رسیده بوده اند؛ تقویت گردد.
در قدم بعدی پیدا کردن زنجیره اتصالی میان خدای نامه های ساسانی و شاهنامه فردوسی موجب شد تا نام آثار بی شماری چون شاهنامه ابوعلی بلخی، ابوموید بلخی و البته شاهنامه منثور ابومنصوری مورد توجه قرار گیرد.
در واقع سرایش شاهنامه فردوسی در نتیجه روندی رخ داد که با تدوین خدای نامه های ساسانی شروع شده بود و اینک پس از حفظ این آثار در دوره اسلامی یا ترجمه آن ها به عربی و فارسی دری و پیدا کردن صورت مدون و البته منثور، اینک قالبی منظوم پیدا می کرد.
در این میان شاهنامه ابومنصوری که از قضا بخت بلند تر و رواج بیشتری نسبت به همتایان خود داشته – تا آن هنگام که در قرن شش هجری قافیه را به اثر فردوسی می بازد – از همه جالب تر به نظر رسد. این کتاب به دستور ابومنصور محمد بن عبدالرزاق از نجبا و متنفذین دربار سامانی و نظارت وزیرش ابومنصور المعمری، تدوین یافت. امروزه از این اثر تنها مقدمه آن باقی مانده که البته حاوی نکات ارزشمندی برای بازسازی محتوای احتمالی این کتاب و شناسایی یگانه منبع فردوسی است. ما از هویت نگارنده مقدمه بی اطلاعیم اما می توان احتمال داد که این قلم ابو منصور المعمری است که ما را از اتمام این کتاب «اندر ماه محرم و سال بر سیصذ و چهل و شش از هجرت بهترین عالم، محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم» مطلع می سازد.
نظر عموم پژوهشگران بر آن است که هیئت مدونین این شاهنامه، مجموعه منابع پهلوی را مبنای کار خویش قرار داده بودند.
منابع قابل استفاده و مطالعه:
از سیاحت در یک حماسه، محمود امیدسالار، تهران: هرمس، ۱۴۰۱، چاپ دوم
تاریخ جامع ایران، زیرنظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران: انتشارات دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۵
خداینامگ، یاکوهامین آنتیلا، ترجمه: مهناز بابایی، تهران: مروارید، ۱۴۰۰
روزبه زرین کوب، «خدای نامه»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران: انتشارات دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۲۲
نویسنده: محمدصدرا والازاده