شاهنامه‌ی ایلخانی معروف به شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی، بهترین نوع شاهنامه قلمداد می‌شود. این اثر مصورسازی شده است و به همین سبب آن را نشانگر سبک خاص نقاشی ایران در دوره‌ی ایلخانی می‌دانند. در کتاب «شاهنامه ایلخانی»، در رابطه با تاریخ نوشته شدن این شاهنامه اینگونه سخن رفته است:«شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی برای سلطان اویس یکی از شاهزادگان آل­جلایر(1153-757/1740-1356) نوشته شده است.» (حسینی، 1392: 5) «مقدم اشرفی» نیز می­گوید:«اکثر پژوهندگان و هنرشناسان در تعیین شروع نگارش و مصورسازی شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی اتفاق نظر دارند و آن را 730در سال هجری قمری می­دانند؛ اما در رابطه با پایان این اثر اختلاف نظرهای مختلفی مطرح شده؛ به طوری که  تاریخ اتمام آن را «اتینگهاوزن» در سال 750 ، «کونل» در سال 740، «سچوکین» در حدود سال 775 و «گری» در سال 736 می­دانند.»(مقدم اشرفی، 1367: 33)

«یعقوب آژند» نگاره­های این نسخه را به دلیل شباهت آن­ها با نگاره­های کتاب «جامع­التواریخ»، منسوب به «مکتب تبریز» می­داند که در حدود سال 735 تصویرپردازی شده است. او معتقد است که «خواجه غیاث‌الدین» فرزند «رشیدالدین»، وزیر آخرین ایلخان ایران، این حماسه‌ی ادبی را برگزید تا با تصویرپردازی آن و پیوند دادن مغولان با شاهنامه‌ی باستانی ایران، مشروعیت خود را قوام بیشتری بخشد. (آژند، 1384: 149) کتاب «تاریخ هنر نقاشی» تاریخ مصورسازی آن را در بین سال­های 678 تا 714 می­داند. (اکبری و کاشانی، 1388: 60)

2- ویژگی‌های شاهنامه‌ی ایلخانی

در مکتب نقاشی تبریز یا ایلخانی، کتبی مانند: «منافع الحیوان»، «جامع­التواریخ»، «آثارالباقیه»، «شاهنامه‌ی ایلخانی»، «تاریخ جهان­گشا»، «مرزبان نامه»، «کلیله و دمنه» و… مصور سازی گردیده‌اند. در این میان، کتاب‌های کلیله و دمنه، شاهنامه‌ی ایلخانی و مرزبان نامه حاوی مضامین ادبی  و دیگر کتب مضامین تاریخی، طب و نجوم را در برمی­گیرند. کلیله و دمنه و مرزبان نامه به صورت فابل[1] نوشته شده­اند اما شاهنامه‌ی فردوسی دارای شخصیت­های انسانی است. مهم‌ترین ویژگی­هایی که باعث شده‌اند تا این کتاب را در زمره‌ی بهترین نمونه‌های هنر کتاب‌آرایی و نقاشی ایران در دوره‌ی حکومت ایلخانان به شمار بیاوریم، سبک منحصر به فرد آن است؛ به طوری که «حسینی» می­گوید:«در این نسخه، تصاویر نقاشی­های متنوعی در شیوه‌ی اجرا دیده می­شوند که پیش‌تر در نسخه­های خطی شاهد آن‌ها نبوده­ایم. اهمیت دادن و توجه در به تصویر کشیدن عواطف و احساسات انسانی در نقاشی، که در این نسخه به طور خاص به آن پرداخته شده است، دست­آوردی کاملاً جدید محسوب می‌شود.»(حسینی، 1392: 15)

3-تعداد نگاره­‌های شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی

«ولی‌الله کاوسی» در پژوهشی تحت عنوان «سخنی درباره‌ی شاهنامه ایلخانی» می‌گوید:«شیلابلر در پژوهشی مفصل ثابت کرد که شاهنامه‌ی ایلخانی 280 تا 300 برگ داشته و در دو مجلد بوده است.» (کاوسی، 1387: 61) او تعداد نگاره­های این شاهنامه را اینگونه برشمرده است:«اگر چه پیش از این شماره‌ی نگاره­های شاهنامه‌ی ایلخانی را 120 مجلس دانسته­اند، این نسخه حدود 200 نگاره دارد.» (کاوسی، 1387: 61) او همچنین در کتاب «تاریخ هنر نقاشی» این مطلب را تأیید می­کند که شاهنامه‌ی فردوسی معروف به شاهنامه‌ی دموت دارای حدود 300 برگ بزرگ (29*41) است، در دو جلد تنظیم شده و حدود 200 تصویر دارد. به گفته‌ی یعقوب آژند، این شاهنامه در اصل در بردارنده‌ی دست کم 280 ورق و 180 نگاره بوده است. این نسخه چندین بار در ایران بازسازی شده بود، به طوری که در سال 1255 این بازسازی با استفاده از کاغذ روسی صورت گرفته است.» (آژند، 1395: 150) درباره‌ی تعداد نگاره­های بر جای مانده از این نسخه گفته می‌شود که:«از این نگاره­ها تنها 58 برگ مصور باقی مانده و صفحاتی از این کتاب در موزه­ها و مجموعه­های خصوصی اروپا و آمریکای شمالی پراکنده‌اند.» (اکبری و کاشانی، 1388: 60) حسینی نیز به نقل از شریف­زاده می‌گوید:«در خصوص تعداد نگاره­های برجای مانده‌ی این کتاب نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد، « دیماند» آن­ها را 55 عدد و برخی دیگر 60 قطعه می­دانند.» (حسینی، 1392: 72)

4- محل نگهداری نگاره­ها

گفته شده است که شاهنامه‌ی ایلخانی آخرین بار در کتابخا‌نه‌ی سلطنتی ناصرالدین شاه (1313-1264) نگهداری می‌شده است و «مرمت شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی را نیز می­توان از جمله حمایت‌های فرهنگی ناصرالدین شاه شمرد. معلوم نیست که مرمت این نسخه در نیمه‌ی دوم سده‌ی سیزدهم به چه منظوری صورت گرفته است. آیا قرار بوده این کتاب جزو گنجینه‌های کتابخانه‌ی سلطنتی باشد؟ یا ناصرالدین شاه می­خواسته در یکی از سفرهایش به فرنگ آن را به رسم هدیه به یکی از سران پیشکش کند؟ به هر روی، شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی در سده‌ی سیزدهم به دست هنرمندان قاجار حیاتی دوباره یافت.» (کاوسی، 1387: 63)

دلیل نام گذاری این شاهنامه به شاهنامه‌ی «دموت» را اوراق شدن برگ­های آن توسط دلالی فرانسوی به نام «ژرژ دموت» می­دانند. «اینکه این نسخه چگونه از کتاب­های سلطنتی قاجاریان بیرون رفته و در پاریس به دست دلالی به نام “ژرژ دموت” افتاده مشخص نیست. دموت در حدود سال 1289 این کتاب را اوراق کرد و در حراجی­ها فروخت. از این رو، نگاره‌های اوراق شده‌ی آن امروزه در مجموعه­ها و موزه­ها و کتابخانه­های سراسر دنیا پراکنده است.» (آژند، 1395: 150)

«علی شفیعی آبادی» نام تعدادی از مجموعه­ها و موزه­هایی که برگ­هایی از شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی در آن‌ها محفوظ است را به قرار زیر دانسته:«مجموعه‌ی دانشگاه­های هاوارد، کمبریج و ماساچوست،  موزه‌‌ی ورستسر در ماساچوست، موزه‌ی دیترویت در میشیگان، کتابخانه‌ی چیستربیتی در دوبلین، مجموعه‌ی کِر (keir) در لندن، موزه‌ی کلیولند در اوهایو، مجموعه‌ی ساکلر در واشنگتن دی سی، موزه‌ی هنرهای زیبای بوستون در ماساچوست، موزه‌ی بریتانیا در انگلستان، موزه‌ی لوور در پاریس و موزه‌ی رضا عباسی تهران.» (شفیعی­آبادی، 1391: 26)

5- نگارگران شاهنامه‌ی ایلخانی

از نگارگران دوره‌ی ایلخانی می­توان به «محمودبن محمد علی توسی کاتب»، «مولانا ولی‌الله»، «جنید»، «احمدموسی» و شاگردان او «شمس­الدین»، «عبدالحی» و «امیر دولتیار» و… اشاره نمود. اتفاق نظری که درباره‌ی نگارگران شاهنامه‌ی ایلخانی وجود دارد این است که نگاره­ها توسط چند نگارگر ترسیم شده­اند؛ به طوری که یعقوب آژند می­گوید:«امروزه محققان برآنند که طراح بیشتر نگاره­های این شاهنامه(ایلخانی)، شمس­الدین، شاگرد احمدموسی بوده و افراد دیگری اجرای آن را بر عهده داشته‌اند. به اعتقاد «شرویدر» احمدموسی نیز در نقاشی­های شاهنامه‌ی ایلخانی دست داشته است و بعید نیست خود احمد موسی آن را شروع کرده و پیش از پیشرفت کار رخت از جهان بر بسته باشد. عبدالحی از شاگردان برجسته‌ی شمس­الدین بود که ظاهراً در اجرا و طراحی بعضی از نگاره­های شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی دست داشته است.» (آژند، 1395: 145) از جمله نگارگرانی که نگاره­های شاهنامه‌ی ایلخانی را به آن­ها منسوب دانسته­اند عبارت‌اند از:

الف) احمد موسی

احمد موسی، نگارگر نوآور و صاحب مکتب ایرانی بود که در روزگار ایلخانان مغول در قرن هشتم هجری می‌زیست. درباره‌ی احمد موسی در کتاب «نگارگری ایران» اینگونه سخن رفته است:«دوست محمد از استاد نگارگری به نام احمد موسی نام می­برد که در دستگاه «ابوسعید بهادر» (واپسین ایلخانی) کار می­کرده است. استاد نامبرده نقاشی را از پدرش آموخت و سنت جدید نگارگری را بنیاد نهاد. «ابوسعید نامه»، «کلیله و دمنه»، «معراج نامه» و «تاریخ چنگیزی» از جمله کتاب­هایی بوده‌اند که او در زمان سلطان ابوسعید مصور کرد و برخی اوراق پراکنده‌ی آن‌ها هنوز باقی مانده­ است.» (آژند 1395: 67)

ب) شمس­ الدین

شمس الدین را شاگرد  احمد موسی می­دانند که در عهد «سلطان اویس» تربیت یافته است. در کتاب «شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی» بیست و پنج نگاره از شاهنامه‌ی ایلخانی را به شمس­الدین نسبت می­دهند. این نگاره­ها عبارت‌اند از:«تاجگذاری ضحاک»، «تاجگذاری شاه زاو پسر طهماسب»، «تاجگذاری شاه گرشاسب»، «کشته شدن جادوگران مازندران به دست دوازده رخ و کیکاوس»، «ملامت گشتاسب به‌وسیله‌ی اسفندیار»، «تعقیب کابولیس به‌وسیله‌ی فرامرز»، «نبرد رشنواد با رومیان»، «شکست لشکر فور هندی از اسکندر»، «جنگ اسکندر با هیولای حبش»، «جنگ اسکندر و رزمندگان او با اژدها»، «صعود اسکندر از کوه فرشته‌ی مرگ»، «ترک کردن اسکندر سرزمین ظلمات را»، «بستن سد یأجوج و مأجوج بوسیله‌ی اسکندر»، «اسکندر در مقابل درخت گویا»، «اردشیر و گلنار»، «نبرد بین اردشیر و اردوان»، «آوردن اردوان را به نزد اردشیر»، «کشتن بهرام گور اژدها را»، «بهرام گور در خانه‌ی روستایی»، «شکار بهرام گور گورخران را»، «گسیل ولیعهد نرسی به خراسان به وسیله‎‌ی بهرام گور»، «کشتن بهرام گور گرگ را»، «پنجمین بزم نوشیروان»، «نواختن نوشیروان بوذجمهر را» و «داستان مهبود دستور نوشیروان.» (حسینی، 1392: 104-105)

پ) عبدالحی

خواجه عبدالحی نقاش اواخر قرن هشتم هجری قمری و ابتدای قرن نهم قمری است او «نخستین حامی پیوند با سلطان اویس بن حسن جلایری (757-76ق/1356-74م.) می­باشد.» (حسنی، 1392: 130) یازده نگاره از شاهنامه‌ی ایلخانی را به عبدالحی نسبت می­دهند مانند:«صعود زال به دست رودابه»، «رودابه و سین­دخت»، «کرنش زال در مقابل منوچهر»، «زال و موبدان»، «کشته شدن نوذر به دست افراسیاب»، «خوشامدگویی زال به بهمن»، «فرامرز مهرنوش را می­کشد»، «جنگ رستم و اسفندیار» و به «دار کشیدن مانی». احتمالاً این نقاشی‌ها نیز منصوب به او بوده‌اند: «نامه‌ی نوشتن نوشیروان به خاقان» و «مهران ستاد شاهزاده خانم چینی را انتخاب می­کند.»(حسینی، 1392: 108)

«سمرقندی» او را شاگرد سلطان اویس می‌داند و می­گوید:«سلطان اویس پادشاه لطیف طبع و هنرمند بود و نیکومنظر و صاحب کرم بوده و در انواع هنر و صلاحیت وقوف داشتی و به قلم واسطی صورت کشیدی که مصوران حیران بمانندی و خواجه عبدالحی که در این هنر سرمد روزگار بوده است تربیت یافته و شاگرد سلطان اویس است.» (سمرقندی، 1318: 262)

ت) مُذَهب

حسینی از هنرمند دیگری یاد می­کند که به دلیل تسلط او بر کار تذهیب او را با نام مذهب معرفی کرده‌اند و این چهار نگاره منتسب به اوست:«تدفین اسفندیار»، «خوابیدن داراب»، «کیدهندی و مهران» و «مرگ آزاده» (حسینی، 1392: 114)

ث) سبک رشیدیه

کتاب «شاهنامه‌ی بزرگ ایلخانی» برخی از نگاره­ها را در زیر گروه سبک رشیدیه آورده است. ناک نگارگر این نگاره‌ها به طور قطع مشخص نیست، اما سبک نگارگری آن­ها را منبعث از سبک رشیدیه می­دانند. سه نگاره از این مجموعه را به استاد «مشتاق» نسبت می­دهد. این نگاره­ها عبارتند از: «آوردن تابوت ایرج به نزد فریدون»، «مویه‌ی فریدون بر ایرج»، «قتل شغاد به دست رستم» و «دفن رستم». برخی از این نگاره­ها را به هنرمندانی چون «محمد زمان» (سده‌ی یازدهم/هفدهم) نسبت داده‌اند. از جمله‌ی این نگاره­ها می‌توان به «دستگیری ضحاک به وسیله‌ی فریدون»، «کشیدن ضحاک اسیر به وسیله‌ی فریدون»، «فریدون با یک اژدها فرزندان خود را امتحان می­کند» و «بهرام بهرامیان تاجگذاری می­کند» اشاره کرد. گروه دیگری از این نگاره‌ها را به یک هنرمند مغولی نسبت داده‌اند مانند: نگاره­های «قتل ایرج به دست سلم و تور» و «بهرام گور در خزانه‌ی جمشید». از دیگر نگاره‌هایی که در این سبک نقاشی شده­­اند و هنرمندان آن­ها ناشناس هستند می­توان به نگاره­های «سوالات فریدون از مادرش»، «چاره نمودن اسکندر با طینوش و دیدار برهمنان»، «اردشیر و همسر او»، «تابوت اسکندر» و «اردشیر و دستور او» اشاره کرد. (حسینی، 1392: 114)

[1] fable

منابع

-آژند، یعقوب، نگارگری ایران، جلد اول، چاپ سوم، نشر سمت، تهران: 1395

-حسنی، محمدرضا، “تحولات نقاشی ایرانی در عهد ایلخانی”، رسالۀ دکتری رشتۀ پژوهش هنر، دانشکدۀ هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران: 1392

-حسینی، سید محمود، شاهنامۀ بزرگ ایلخانی(دموت)، انتشارات عطار، تهران: 1392

-سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع البحرین، نشر زبان و فرهنگ ایران، به اهتمام ع. نوایی، تهران: 1353

-شفیعی­آبادی، علی، “تحلیل فرم و محتوای نگاره­های حماسی در شاهنامه بزرگ ایلخانی”، پایانامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ نقاشی، دانشکدۀ هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر، تهران: شهریور 1391

-کاوسی، ولی­الله، مقالۀ “سخنی دربارۀ شاهنامۀ ایلخانی”، مجلۀ آیینه خیال، ش 6، تهران : فروردین و ادریبهشت 1387، صص 61- 63

نویسنده: مهسا نوراللهی

ویراستار: چیستا آذری