یادداشتی به قلم دکتر آرزو رسولی (طالقانی)، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
روز سپندارمذ از ماه سپندارمذ، پنجم اسفند، در میان ایرانیان روز زن بوده است که هموطنان زردشتی همچنان این روز را گرامی میدارند. ایرانیان هر روز ماه را به نام یکی از امشاسپندان یا ایزدان مینامیدند، چنانکه در تقویم ماههای ما باقی مانده است، و در هر ماه، همنام شدن روز و ماه را جشن میگرفتند. این جشن که به نام سپندارمذ یا همان اسفند، امشاسپند موکل بر زمین است، و امشاسپندی مادینه است، به زنان اختصاص یافته بود. سپندارمذ یعنی خلوص و بردباری مقدس و این بردباری نمادی است از زمین که تمام موجودات را بردبارانه بر خود حمل میکند.
اما چه ارتباطی است میان زن و زمین؟
مادر ریشۀ انسان با زمین است و وقتی مادر را از دست میدهیم، حس میکنیم ریشهمان با خاک قطع شده است. همین حس را حتماً نیاکان ما هم تجربه کرده بودند و به این پیوند پی برده بودند که سپندارمذ، امشاسپند موکل بر زمین، را زن اندیشیده بودند و روز سپندارمذ یعنی پنجم اسفند از ماه سپندارمذ را روز زن در ایران باستان میدانستند. گفتنی است در تقویم باستانی ما ماهها همه سی روزه بودند، تقویمی که در میان هموطنان زردشتی استفاده میشود و از این روست که روز پنجم اسفند در تقویم آنان مطابق با 29 بهمن در تقویم رسمی کشور میشود.
زمین و آب دو عنصر حیاتبخشی هستند که هر دو در اندیشۀ ایرانیان با زن ارتباط مییابند و اگر به یاد بیاوریم که اجاق خانواده را هم زن میافروخت و خانواده را گرد هم میآورد و کانون گرمای خانواده بود، میبینیم زن با عنصر زندگیبخش دیگر یعنی آتش هم ارتباط پیدا میکند. و این نشان میدهد که در باور ایرانیان، زن زندگیبخش بوده است. و از این روست که این موجود را هم زن نامگذاری کردند به معنای «زایا» حال آنکه مرد با مرگ همریشه است به معنای «میرنده». این باور به زایایی و زندگیبخشی قداستی هم به زن داده بود که هم در اساطیر و هم در تاریخ این سرزمین دیده میشود علیرغم وضع قوانینی به دست مردان و تغییری که جایگاه زن در دورههای مختلف یافته است.
در اندیشۀ ایرانیان باستان، همواره تعادلی میان زن و مرد مشاهده میشود. مثلاً در همین تصور امشاسپندان که در واقع صفات باریتعالی هستند، از میان شش امشاسپند، سه امشاسپند نرینه و سه امشاسپند مادینه تصور شدهاند و سپندارمذ یکی از همین صفات است، خلوص و بردباری مقدس که هم صفتی برای خدای بزرگ است و هم نمادی برای زمین و هم مظهری از زن.
در منابع، جشن سپندارمذگان با نامهای دیگری نیز مضبوط است چون مزدگیران، مژدگیران، مردگیران، و مناسکی هم برای آن گفته شده اما در هیچ یک از منابع، این روز را روز عشق نگفتهاند. ما روزی برای عشق نداشتیم و این روز، روز زن بوده است، روزی که نیاکان آریایی ما به زنان اختصاص داده بودند و چنانکه در برخی منابع آمده، در این روز، مردان از همسران خود تجلیل می کردند و به آنان هدیه میدادند! مزد در معنای هدیه.
ابوریحان بیرونی این جشن را مژدگیران و در جایی دیگر مردگیران ضبط کرده و گردیزی آن را مردگیران آورده است. بسیاری از محققان معتقدند مزد و مژد در معنای هدیه است و مردگیران مُصَحَّف است و در کتابت نسخهها رخ داده است، چراکه بیرونی در توضیح این جشن آورده است: «معنی اسفندارمذ خرد و بردباری است و اسفندارمذ فرشتۀ نگهبان بر زمین و فرشتۀ نگهبان بر زنان درستکار و پاکدامن و نیکوکار و شوهردوست. در گذشته این ماه و این روز بویژه جشن زنان بود و چنین بود که مردان به زنان بخشش میکردند… و آن را به فارسی مژدگیران مینامند» یا در جای دیگر: «زنان به شوهران اقتراحها (=درخواستها) کردندی و آرزویهای خواستندی از مردان» و باز بیرونی میگوید: «اسفندارمذ فرشتۀ نگهبان بر زمین و بر زنان پاکدامن است و آن در گذشته بویژه جشن زنان بود و آن را مردگیران نامیدند چون زنان از مردان آرزوها خواستند». اما گردیزی در توضیح همین جشن آورده است: «این عید خاصه مر زنان را بودی و این روز را مردگیران گفتندی که به مراد خویش مرد گرفتندی.»
آنچنان که بیرونی آورده است، بنظر میرسد این روز فقط روزی برای زنان پاکدامن و شوهردوست بوده است که در همۀ سال، شوهران را از خود راضی نگه داشتهاند و به پاداش آن، در این روز هدایایی از شوهران خود درخواست میکردند اما آنچه گردیزی ذکر کرده و در برخی نسخههای دیگر کتابهای بیرونی آمده است، مردگیران است. بررسی جشنها و مناسبتهای بهاری در اشعار پارسی و نیز در میان دیگر اقوام هندواروپایی، ما را به رسمی میرساند که مطابق آن در روزی از روزهای بهاری، زنان خود را میآراستند و از خانهها خارج میشدند و به شادی و پایکوبی میپرداختند. این روز روز آزادی زنان و خارج شدن از هنجارهای روزمره بود و در واقع، حکومت شهر به دست زنان میافتاد. رسمی شبیه میرنوروزی. احتمالاً در اعصار کهن ایران، جشنی بهاری برای زنان وجود داشته که زنان در آن روز در معاشرت با مردان آزاد بودهاند و به خصوص دختران دمِ بخت در این روز به انتخاب همسری برای خود تشویق میشدند و به همین دلیل، این جشن را مردگیران گفتهاند. بعدها با گسترش اندیشههای دینی، ماهیت این جشن تغییر کرده و جشن زنان شوهردار گفته شده که به پاس یک سال پارسایی و خانهداری و زحمات خود از همسران خود مزد یا هدیه دریافت میکردند. پس هر دو صورت نام این جشن درست است و به زمانهای مختلف اشاره دارد و در هر صورت روز زن ایران باستان بوده است که متأسفانه به مرور زمان به فراموشی سپرده شد. روزی که با نام سپندارمذ و با نام زمین هم گره خورده است.